ساعت از نیمه شب گذشته، هوا گرم است.
دلم یک لیوان اب خنک میخواهد اما سستی مانع ان میشود تا بر خیزم .
ان طرف صدایی میاید
در باز میشود
مادرم در تنگی بلورین
اب ریخته
و یخ.
فدایت که ناگفته همه نیازهایم را میدانی.
من به قربانت.
ساعت از نیمه شب گذشته، هوا گرم است.
دلم یک لیوان اب خنک میخواهد اما سستی مانع ان میشود تا بر خیزم .
ان طرف صدایی میاید
در باز میشود
مادرم در تنگی بلورین
اب ریخته
و یخ.
فدایت که ناگفته همه نیازهایم را میدانی.
من به قربانت.